سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امام جماعت 

امام جماعت مسجد نقش برجسته ای در جذب افراد –بویژه افرادی که مسجدی حرفه ای نیستند- دارد. چند ماه پیش که تازه به این محل آمده بودیم از  اینکه مسجد محل انقدر خلوت تعجب میکردم و البته از جانب اهل خانه دلایلی هم صادر میشد. خلاصه با تغییر امام جماعت آن مسجد مسجد رونق گرفت. این داستان سبب شد تا این مفاله را به رشته ی تحریر در بیاورم. شایان ذکر است عمده ی مطلاب برخواسته از تجربه و نه تحلیلهای صرف است. همچنسن خواهشمندم در تکمیل این مطالب به من یاری رسانید حتی اگر این مطلب قدیمی شده بود و شما نکته ای جدیدی دیدید لطفا مضایقه نفرمایید.

*****

  1. امام جماعت باید نماز را تند بخواند. شایان ذکر است نماز جماعت امام از تلویزیون پخش میشود.
  2. امام جماعت بهتر است چندان پیر نباشد که نتواند نماز بخواند.
  3. بهتر است امام جماعت مال محل باشد.
  4. حتی المقدور میان دو نماز سخنی نگوید.
  5. سر وقت و ترجیحاً پیش از اذان مسجد (اذانی که در مسجد داده میشود) در صحن مسجد حاضر باشد.
  6. سعی کند همه ی نمازها حاضر باشد و همچنین جانشینان خود را به خوبی مشخص کند. در صورت نیامدن از قبل اطلاع دهد.
  7. خوشرو باشد.
  8. در موارد لازم تذکر بدهد و ارشاد کند ولی کوتاه و موجز.
  9. به سود یا زیان هیچ یک از جریانهای خودی سخن نگوید و تلاش کند تا از وارد شدن به حوزه ی سیاست – به معنایی متفاوت از سیاست پیوسته با اسلام، سیاست به معنای جنگ قدرت- و سیاستهای محلی –مانند اختلاف خودش با دیگری- اجتناب کند و به مسائل اجتماعی بپردازد.

 


نوشته شده توسط مصطفی در جمعه 85/3/12 و ساعت 11:47 عصر
نظرات دیگران()
بازگشت 

خدایا میخوام از اول شروع کنم مثل روز اول پاک! کاملا پاک روح جسم ذهن پرونده میخوام بزاری- که میدونم میزاری- که انگاری هیچی نشده فقط و تنها فقط نزار این دفم از اون دفعه ها بشه. فقط یه چیز ازت میخوام فقط دلمو بسویت بیشتر جلب کن بهم اون اطمینانرو بده!

قربانت یک شرمنده ی ترسو.


نوشته شده توسط مصطفی در سه شنبه 85/3/2 و ساعت 12:17 صبح
نظرات دیگران()
هشدار! هشدار! هشدار! 

به تازگی دیده شده است که برخی از اتوبوسها به بهانه های چون سریع السیر بودن وجهی (معمولا 200 تومان) از مردم میگیرند.

با گذاشتن این مطلب کنار داستان مترو- که در آن گفته شد متوسط کرایه بر مسافر تغییری نمیکند (یا همان 65 تومان میماند دقیقا خاطرم نیست) در حالیکه میبنیم حداقل کرایه اکنون 75 تومان است ظاهرا آقایان بلیطهای اعتباری و ... را هم در جمع خود آورده اند در حالیکه قبلا هم این بلیطها بود و قیمت 65 تومان پس بطور خلاصه بلیط مترو گران شد ولی آقایان مطرحش نکردند- به این نتیجه میرسیم که اگر اعتراض نشود دستهای بساط گرانی و کاهش دسترسی را بر ما چیره میکنندارگ نخواهید و نگویید اوضاع بد میشود بزودی مجبورید با اتوبوسهای 200 تومانی حرکت کنید و این تازه آغاز راه است.

در پایان سخنانی با مسئولان دارم. آقایان مسئول  نمیگوییم گران نکنید نمیگوییم مملکت خرج ندارد میگوییم عوامفریبی نکنید هم از اول وعده نمیدادید و ادعا نمیکردید هم وقتی گران میکنید رسما مثل مرد بگویید گران کردیم.


نوشته شده توسط مصطفی در چهارشنبه 85/2/20 و ساعت 11:12 عصر
نظرات دیگران()
کیمیای سعادت 

«گما مبر آنانی که به آنچه انجام داده اند شاد میشوند و دوست دارند به آنچه نکرده اند ستایش شوند گمان مبر رستنی از عذاب برای آنان باشد و برای آنان عذابی دردناک است» آل عمران 188

در باب دلیل مشکلات و ضعفهای ما و راه حل آن بسیار ایده ها داده شده و گفته ها آمده است. در این گفتار به اصل و ریشه ی همه ی آنها پرداخته خواهد شد.

راست باشد که ما ایرانیان[1] از خود شیفته ایم. عاشق تعریفیم. تملق را دوست داریم می پسندیم که ما را بستانید خواه باشیم یا نباشیم خواه شایسته یا ناشایسته. نیکو ستودن ماست. این رفتار پایه و پی انتقاد ناپذیری ماست و این یعنی ما از دید خود خود را ببنیم و چون از خود شیفته ایم خود را رسیده و کامل و تنها نیازمند کمی بهبود میبینیم  هیچکس حق ندارد از ما انتقاد کند اگر هم به این دست یازید غلط کرده است و نادرست گفته است ما را انتقادی نیست. اگر شخصی ما را چاپلوسید آدم خوبیست هرکس همه باید اینگونه باشند.  در این اندیشه انتقاد پذیرفته نیست چه برسد به اجرای آن . کسی هم یارای انتقاد نیست. پس:

تعارف نکنیم

رک باشیم

چاپلوسی نکنیم

چاپلوس دشمن ماست

انتقادپذیر باشیم حتی برای مدتی بخواهیم تا دیگران انتقاد کنند

البته ما انتقاد پذیرم!!!!!!!!!!!!!

 

خوش بود تا محک تجربه آید به میان

                تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

راستی این مهم است.

 http://i2.tinypic.com/xc926f.gif

 



[1] - منظور حداقل تهرانیهاست همه جا


نوشته شده توسط مصطفی در جمعه 85/2/15 و ساعت 2:1 عصر
نظرات دیگران()
دیروز فن آوری اطلاعات، فردا فرآوری اطلاعات؛ 

دانش ما ناقص است و این نقص حداقل بدلیل کامل نبودن اطلاعات ما حاکی از یک عدم اطمینان هم هست. دیروز بحث داشتن آگاهی بیشتر وافزودن اطلاعات بیشتر بود و انتقال دانسته.

زمانی مادرم از آشپرخانه صدای عملیات ساختمانی میشنید و تفسیر میکرد همسایه در انتهای پارکینگ – که  هنوز ساختمان کاملاً کامل نشده بود - مشغول کار است و این صدای جوری بنظر میرسد که از عقبتر از آن مشغول کار هستند. بعدتر مشخص شد در خانه های پشت سر هم عملیات ساختمانی در جریان است ... . انتخاب میان تشخیص گوش (یک آگاهی) و دانسته ها از کار ساختمانی در جریان (یک آگاهی دیگر) یا فرآوری آنان بحث مهمی است و چالشی حساس. انسان شاید زیاد آگاهی نداشته باشد ولی به اندازه ی آگاهیش آگاه نیست. در اطراف ما اتفاقات زیادی هر روز می افتد و دانش بزرگی در فضا، ببخشید شاید هم بزرگ نه، پخش میشود به ما هم بخشی از این همه اگاهی میرسد ولی مشکل در بخش فرآوریش هست جایی که ما چون کودکی ناتوان درمانده ایم.

بنظر میرسد جهان آینده جهان پردازش و فرآوری اطلاعات و اگاهی و نه صرفاً بیشتر دانستن (به معنای بیشتر آگاهی داشتن) باشد. در اینجا رسماً مرگ فن آوری اطلاعات به معنای کهنه ی آن اعلام میشود.

 

دلم میخواست پایان هر نوشته ام  یه شعر قشنگ بگذارم حیف گاهی نشد.

توی سرمای زمستون

             یه کبوتر روی ایوون

                        خیس شده پرهای نازش

                                       دیگه بالهاش نداره جون                       

                         بس به آسمون نگاه کرد

            دیگه چشماش شده خسته

               آخه اون خبر نداره

                                  خودشم بارشو بسته               

                                                           یه دلش پر اضطرابه

                                                          یه دلش پر از امیده

                                                                             تو آسمان آبی

                                                                             اون هنوز جفتی ندیده

                                دلشو زدش به دریا

                                بره دنبالش به هر جا

                                   اما افسوس یه شکارچی

                          نشسته پشت درختا

 تا بلند میشه از ایوون

   میریزه روی رمین خون

                  تا میریزه رو زمین خون

      میشینه جفتش رو ایوون

 اینهم آهنگش .


نوشته شده توسط مصطفی در پنج شنبه 85/1/17 و ساعت 6:29 صبح
نظرات دیگران()
<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شازده کوچولو و توصیف زن
آخه دل من
بحثی در باره نقش مسجدها در برابر تکیه ها در محرم
محبت چیست؟
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا