نوميد مشو جانا ، کاوميد پديد آمد اميد همه جانها ، از غيب رسيد آمدنوميد مشو گرچه ، مريم بشد از دستتت کان نور که عيس را برچرخ کشيد آمد تو اي شب به سحر برده ، در يارب ويارب آن يارب و يارب را رحمت بشنيد ، آمداي درد کهن گشته ، بخ بخ که شفا آمد وي قفل فرو بسته ، بگشا که کليد آمداي روزه گرفته تو از مائده بالا روزه بگشا خوش ، کان غره عيد آمد