یک سازمان و جهان پیرامون آن با هم کنش و واکنش دارند. در این جهان پیرامون دشمنان آن سازمان هستند که میخواهند و شاید میتوانند به آن صدمه بزنند. باید آگاه بود که دشمن میتواند خطرناک باشد و نباید دشمن را دست کم گرفت. به گفته ای: صد دوست کم و یک دشمن زیاد است.
اما از این دشمن خطرناکتر دشمن درون سازمانی هست. یک سازمان از بخشهای گوناگونی تشکیل شده است. یکی از این بخشها افرادی هستند که درون سازمان هستند و درجات مختلفی از وفاداری به سازمان را ابراز داشته اند. این افراد وقتی دشمن باشند (منافق) یا به صف دشمنان بروند (دشمن بیرونی آگاه)، بمراتب از دشمن پیشین خطرناکترند. اکنون به پرسش بحث میرسیم. آیا از این دو گروه دشمن خطرناکتری هم هست؟ پاسخ این پرسش سنگینتر است. در یک سازمان، گروهی از افراد (یا اجزا) وجود دارد که سر سازمان ( یا در مواردی هسته ی سازمان، بخشهایی که فراتر از افراد مورد اعتمادند اصلا سازمان بر آنان بنیانگذارده شده است)، این افراد میتوانند خطرناکترین دشمن سازمان باشند. چرا به جهاد با نفس جهاد اکبر گفته شد؟ چون در اینجا با خودت (بنیانگذار سازمان تو حالا نامت هر چه باشد بینانگذارآن نام) مبارزه میکنی. اینجا مبارزه بسیار سخت است. از سویی اثبات دشمنی چیزی که بنای سازمان بر آن گذارده شده است سخت است. از سویی دیگر مبارز اصلی با این خود این است (مبارزه ی خود با خود) چون خود این، سازمان را ساخته است پس مدعی اصلی اوست از سمت دیگر دشمن هم خود اوست، یعنی هیچکس جز خود این نمیتواند نقش اصلی در این مبارزه را ایفا کند. در بسیاری از موارد خود این یا متوجه نیست و یا خود را به نفهمی میزند، پس تلاشی جهت مبارزه با دشمن نمیکند، این در حالی است که در صورت توجه هم مبارزه ی سختی خواهد بود. حاسبوا قبل ان تحاسبوا به شما ایراد نمیگیرند که چرا فلانی گنه کرد، اما خواهند گفت تو چرا درست نبودی. در پایان اشاره َشود که یکی از نیرومندترین روشهای ضربه زدن به یک سازمان، همین انحراف بنیان آن سازمان است. آنچنا که حتی فرد استحاله شود و این را نپذیرد. خدایا در ظهور مولا امام زمان تسریع کن و درود و سلام تو بر محمد و خاندان پاکش باد. نوشته شده توسط مصطفی در دوشنبه 86/8/28 و ساعت 4:1 عصر
نظرات دیگران() لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|