دوستان نمیدونم چی شد دیروز استعداد شاعریم زد بالا البته الان شعرهام که برای وبلاگ نادی سروده بودم یادم نیست و بیخیال شدم. راستی هفته ی مهمیست دعام کنید
--------------------------------------
از سعدی:
سلسله موی دوست حلقه ی دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم بتیغ در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
گونه ی زردش دلیل ناله زارش گواست
مایه س پرهیزگار قوت صبر است و عقل
عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست
دلشده ی پایبند گردن جان در کمند
زهره گرفتار نه کاین چه سبب وان چراست
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن بجام
کز قبل ما قبول و زطرف ما رضاست
گر بنوازی بلطف ور بگدازی بقهر
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر گه بجور رقیب یا بجفای حبیب
عهد فراموش کند مدعی بیوفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
نوشته شده توسط مصطفی در دوشنبه 84/3/2 و ساعت 12:58 عصر
نظرات دیگران()