سالها قبل ما تو کوچه انواع و اقسام بازیها رو انجام میدادیم از هفت سنگ گرفته تا تیرکمون بازی. اصلا هر فصلی مخصوص یک بازی بود... یادمه زمان جتگ پسر و دختر با هم بازیس می کردیم چه روزگار خوشی بود. اون زمان داداشامونم که از ماها بسیار بزرگتر بودند بازی میکردند البته با خودشون. حتی یادمه تا 20 و چند سالگی تو کوچه گهگداری فوتبال میزدند. *** تا اینکه آن زمان بد آمد و ریشه دواندن نظام جدید و سرمایه داری و ... آن زمان زمان جوانی ما بود. ولی کدوم جوانی؟ جوانی بدون شور و نشاط دیگر کسی جوان نبود همه ظاهرا مشغول بودند ولی متاسفانه قد آدمهای 10 سال قبل هم بزرگ نشده بودند. *** تا اینکه آدمهای جدید و بچه های زیاد به کوچمون آمدند بچههای که مدام فوتبال بازی میکردند و برادرزادهی من هم. و ا م ر و ز دیدم که وسطی بازی میکنند واقعا خوشحال شدم یاد کودکی هفت سنگ و بازی! به امید بازگشت آن زمان گذشتهها گذشته گذشته بر نگشته ولی شاید...برا ما که داره برمیگرده! نوشته شده توسط مصطفی در دوشنبه 84/3/9 و ساعت 5:3 عصر
نظرات دیگران() لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|