عاشق و معشوق!

در باب عشق در نوشتارهای قبلی مطالبی نگاشتیم. امروز مطالبی دیگری میافزاییم. این مطلب عاشق و معشوق:
معشوق چه صفاتی دارد یا باید داشته باشد؟ یعنتی من عاشقزاده که ذاتاً باید عاشق باشم عاشقی کی میتونم باشم؟ عاشقی چه دلیلی میخواد؟
عاشقی دلیلی نمیخواد ولی میخواد! تنها دلیلش عاشقیست اینکه آدم عاشق کسی بشه و بخوادش میتونه اون فرد لیلی سیه چرده باشه میتونه ابریشم بانو باشه میتونه دختری با روی برگشته و کاملا سوخته و غیرقابل تحمل باشه میزان عشق میزان عشقرو تعیین میکنه.
اما برای عاشقی دلیل نیاز است. دلیل عاشقی بند بالا بود ولی آدم نیاز به خصوصیات دیگری هم دارد تا بتواند عاشق شود. معشوق باید در حد خاصی از کمال باشد و به سوی آن در حرکت.(در حد خاصی از کمال بودن لزوما شرط نیست). معشوق یا باید کمال مطلق باشد یا عشق به او در راستای کمال مطلق (خدا). معشوق اگر در حد خاصی از کمال نباشد باید عاشق عاشق باشد.(یکطرفه نبودن). معشوق باید ارزش عشقرو داشته باشد.
عاشق حتی ممکنه نتونه روی معشوق رو ببینه حتی ممکنه نفهمه چی میبینه ولی خوشش بیاد. بنده خدای را میشناسم از یارش به دور راه ارتباط با معشوقش خطوط مخابرات بود. از صدای دوست بوجد می آمد اما حتی وقتی هم که به وجد نمی آمد نمیتواسنت بفهمد خارج از بحث عاشق و معشوقی آیا صدای همسفرش خوب است یا بد زشتست یا زیبا. در این کار - درک جمال ظاهری معشوق- عاشق ممکن است مانند فرد استرون باشد.
اما عاشق نوشتن ازش سخته وقتی عاشق باشی! در اینصورت حتی اگرهم معشوق باشی ممکن است درک درستی از عاشق نداشته باشی.
عاشقی کسیو باید قبول کرد (معشوق کسی میتوان بود) که آدم بتونه عاشقش بشه. بداند میتواند عاشق باشد و عاشق است (عاشق عاشق باشد). یعنی بتواند اعتماد کند و ارزش معشوقش بودنو داشته باشد او هم باید به سوی کمال برود و عشقش خدایی باشد ...