ابتدا تولد امام حسن (ع) را تبریک میگوییم آقا عیدی بده! وقتی کسی کسی را دوست دارد ممکن است حاضر باشد جانش را فدای او کند و از مسائل بزرگی بگذرد اما اگر نیاز باشد تا قدم خردتری برای او بردارد شاید ابا دارد. ممکن است حاضر نباشد ماشینش را برای نیاز طرفش بفروشد. دلایلی این قضایا دارد از جمله اینکه در مورد مسائل بزرگ از منتهای دوست داشتن خود مایه میگذارد اما در مسائل معمولتر و ریزتر اینگونه نیست و از پنجره ی ساده یا شاید پیچیده تری به قضایا مینگرد در مورد مسائل بزرگ ادعایش را در معرض میبیند در حالیکه مسائل خردتر این حس را القا نمیکند و عادی میگذرد. نکته ی دیگر خودخواهی شخص است. محتمل است که شخص برای خودش خودش را فدای دیگری کند وقتی او نباشد وقتی او بمیرد رنجی و المی دیگر بر او نیست دیگر نیازی نیست اگر باشی و نداشته باشی سخت است زدن از خوشی برای دیگری گاهی سختتر از جان دادن است. وقتی خود را فدای او میکند ارضا میشود احساس خوشایندی دارد اینها برای خودش است. اما حسادت انسان حتی به معشوق خود هم حسادت دارد حس او آمیخته ای از دوست داشتن خودخواهی و حسادت است هرچه از این دو بکاهد بر شفافیت اولی افزوده میشود وقتی هر سه باشند او خود را فدای او میکند همین تازه به تصمیم خودش. اما وقتی آن دو رفت - که قطعا باید شرایط مقالات گذشته ی من در باب برقراری عشق صادق باشد- از خود میگذری از دروازه ی دلت رد میشوی بر سایه عقلت پا مینهی بدر حالیکه پیش از آن بر مزار شهوت خود فاتحه ای داده ای بر آغوش معشوقت و بر روی او قرار میگیری بیانکه بخواهی یا نیازی داشته باشی به آن آن هدیه به تو داده میشود. و تو مستی فرامشو نکنید تو همه ی غیر خودت را به او هدیه داده ای و اکنون با این آرامش خودت را هم به او میدهی! بگیرش......
-------- اما اینم عیدی شما از جانب من ان شا الله آقا عیدی بهتری به شما بدهد! آگهی مزایده اموال منقول نوبت دوم 8 قلم اجناس منقول زیر متعلق به آقای احمد کارمندزاده فرزند اسماعیل زندانی سلول 17 بند2 زندان موقت که بنا به شکایت آقایان رضا قصاب اوس یوسف عطار کل ممد بقال عباس لحاف دوز اوس رجب خرکچی (یخی) و آقا تقی نونوا بازداشت میباشد به معرض حراج گذارده خواهد شد تا با فروش آناه بدهی آن شادروان (ببخشین آن زندانی) پرداخت گردد: 1-یک عدد قوری بندزده(دارای 12 عدد بند برنجی و 18 عدد بند مسی) بی دسته متعلق به دوران سلطان محمد خدابنده 2-8 عدد چوب سیگار چوبی که سه یک همگی آنها به علت تماس با ته سیگار سوخته و سیاه شده و فعلا میتوان از آن به جای مداد سوسمار استفاده کرد. 3-یک عدد دیزی همدونی ترک خورده که از فاصله 18 متری بوی فرح انگیز زردچبه آبگوشت مشام آدمی را نوازش میدهد و روی در آن ذکری از «سلسله آل بویه» شده است. 4-یک عدد زیلوی نخ نمای مرغوب به پیوست 14 تا لکه چربی و 24 لکه جوهر و سه عدد پارگی به این هوا(!) و ده پانزده تا لک سوختگی سیگار 5-یک عدد کفگیربره نوی نو که خدا شاهده یک بار هم داخل دیس پلو نرفته و رنگ برنج و روغن را بخود ندیده 6-36 عدد تیغ ناست زنگ رده لب پریده 7-4 جعبه آهنی پر از خالی 8-یک عدد ساعت دیواری بی عقربه و فنتول! محتوی سی چل تا مگس مرده چاق! حراج اجناس فوق در ساعت 7 و نیم بعد از ظهر فردا جلوی هشتی منزل عبدالصمد نزول خور که صاحب این اجناس یک اطاق در آن اجاره نموده بود و به علت پس افتادنسه چهرا ماه اجاره اموال مورد حراج بانضمام چند قلم جنس بدرد نخور! توسط عیال آپارتی نزول خور بیرون ریخته شده انجام خواهد شد و طبق وصیت نامه (تقاضای کتبی زندانی سلول 17) آقایان کارمندان دولت علاوه بر اینکه بر دیگران حق تقدم دارند صدی بیست هم به ایسان تخفیف داده خواهد شد! «پورپور خان» منبع با تغییرات از توفیق-ص7-ش27-مهر1340 http://blogereasheq.freewebspace.com/imamahasan.swf
نوشته شده توسط مصطفی در دوشنبه 85/7/17 و ساعت 12:40 عصر
نظرات دیگران()