در نظر بگیرید گالایی در ایران 100 هزارتومان و در کشوری همسایه 50 دلارعرضه شود, برای یک قاچاقچی میصرفد که آن کالا را وارد کند. اکنون به خانواده نگاه کنید. در خانواده چند نوع استفاده عرضه میشود:1-جنسی 2-عاطفی و .... با باقی کاری نداریم. نیازهای خانوادگی بسته به هم است و از هم تاثیر میگیرد. میزانی زیادی از طلاقها بدلیل مسائل جنسی و در بدرصد زیادی از طلاقها مسائل جنسی -خواه مشخص خواه پنهان- نقش دارد. مسائل عاطفی و جنسی از هم متاثرند. اکنون در نظر بگیرید مسائل جنسی در بیرون از خانه بهتر ارائه شود. قبح عمل کم باشد بهتر و راحتتر رفع شود ارزان یا حتی ارزانتر باشد پیامدهای کمتری داشته باشد. هر چقدر این عوامل بهتر ارائه شود زندگی خانوادگی شکننده تر میشود. اینجاست که اهمیت حرمت خیلی مسائل تا حدی مشخص میشود. زندگی خانوادگی از هم میپاشد. یعنی باید همزمان هم بیرون بدتر شود (سختتر و گرانتر) و هم درون بهتر (راحتتر و دلپذیرتر) شود تا خانواده در امان باشد. وقتی زنی - به هر دلیلی- از عشوه گریو طنازی و خودنمایی در برابر شوهر خود کوتاهی کند, و این در جامعه عرضه شود, مرد به سمت جایی که عرضه میشود جلب میشود. از سوی دیگر زن که مورد بیتوجهی واقع میشود و همچنین نیاز به خودنماییش ارضا نشده است به خودنمایی در جامعه روی میآورد و این دوری است که تقویت میشود. وقتی اصولا امکان ازدواج برای جوانان فراهم نباشد و از سوی تولیدات جنسی با کیفیت مناسب عرضه شود مانند آن است که گروهی بی اسلحه ی مناسب و ایمان به خدا به جنگ گروهی تا بن دندان مسلح بروند.
در این شرایط که افراد به کامجویی در بیرون از خانواده سوق داده میشوند. همه بازنده اند. کسی که شرایط ازدواج را سخت کرده است. زنی که شوهر خود را به قیمت گزاف بهره مند میسازد. مردی که کام در بیرون از خانواده میجوید. زنی که که مورد بیتوجهی واقع میشود. وقتی که این اتفاق افتاد و هر دو به سمت جامعه منحرف شدند آنوقت واژه ی خانواده وازه ای تهی از معنا میشود. نوشته شده توسط مصطفی در چهارشنبه 86/5/3 و ساعت 11:13 صبح
نظرات دیگران() لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|