بسم الله الرحمن الرحیم بتازگی فیلمی با عنوان 300 توسط شرکت برادران وارنر آماده اکران (و شاید هم اکنون اکران) شده است. فیلم داستان 300 یونانی (ارتش پادشاه اسپارت) است که در برابر ارتش ایران 3 روز ایستادگی میکنند. به این فیلم در بسیاری از وبگاههای پارسی پرداخته شده است. در انتها به برخی از اینها اشاره میکنیم. در اینجا به جنبه ی دیگری از آن اشاره میکنیم. جنبه ی سیاسی اش برگرفته از سایت ویکیپدیا: سازندگان فیلم ادعا کردن همزامنی فیلم با جنگ عراق مدنظر نبوده است. یک منتقد یونانی به نکوهش فیلم در ارائه ی تصویری از پارسیان «خونریز، زامبیهای عقب افتاده» پرداخته است و اینکه اینان به غرایز نژادپرستی در اروپا و آمریکا دست نهادند... البته من اضافه میکنم که ارتش هخامنشی از مناطق مختلفی جمع شده بود با توجه به وسعت قلمرو میتوان این فیلم را توهینی به خاورمیانه و آسیایی کوچک دانست. چه باید کرد؟ یک متن اعتراضی تهیه شده است عده ایهم امضایش کرده اند. اما در متن متاسفانه رژیم ستمگر اسراییل به رسمیت شناخته شده است و قابل امضا کردن نیست. راهی که میرسد این است که یک صفحه ساخته شود با عنوان این فیلم و همه به آن ارجالع بدهند تا در موتورهای جستجو آن صفحه در صدر قرار گیرد و در آن صفحه از حقانیت ایران دفاع شود.آن ارجاع http://300themovie.info/ادامه ...
نوشته شده توسط مصطفی در یکشنبه 85/12/20 و ساعت 10:53 عصر
نظرات دیگران()
تا حالا فکر کردید فرضا برید بقالی محل اما کسی که میبینید بقال واقعی نباشه؟ تنها بحثم گریم نیست. اینکه اصلا یکی دیگه تو جلد آدمی برود! خب شاید کمی شگفت انگیز و غریب باشد. در بهترین حالت یک صفت سخت بهش اضافه میکنیم. تو دنیایی شبکه و مجازی این کار چندان هم سخت نیست. دوستی رو در نظر بگیرید که بسیار با هم صمییم هستید. البته تو شبکه. شاید حتی نامزد یا دوست دوران بچگیتون باشه. مدتهاست باهاش گپ میزنید تو شبکه ماهها و بلکه سالهاست کاملا بهش اطمینان دارید. یکروز میفهمید مدتهاست - روزها و شایدم هفته ها - اون هک شده و کس دیگه ای جاش میاد!
نوشته شده توسط مصطفی در شنبه 85/12/12 و ساعت 2:29 عصر
نظرات دیگران()
به نام تو ای بهترین پس از مدتی میخوام دوباره از عاشقی بگم. حرفای تکراری رو سعی میکنم نزنم. در واقع سعی میکنم مطلب پیشرفته ای بگم مثل سمینارهای که عنوانهای شبیه این دارند.Advance in ... عاشق با تعاریف عامیانش با فداکاریهاش و خلاصه شدن در معشوق یک کیفیتی دارد. یک فرد میتواند کسی را زیاد دوست داشته باشد. اما کیفیت این دوست داشتن مطلب مهمیست. انسانی غرق مادیات انسان ماتریالیست عشقش با انسان وقتی ملاکهایش خوب باشد وقتی خداپرست باشد قابل قیاس نیست. چه خوب گفته قران و الذین امنوا اشد حبا لله! یا علی
نوشته شده توسط مصطفی در سه شنبه 85/12/8 و ساعت 2:21 عصر
نظرات دیگران()
مرد چشمان را گشود. روز دیگری بود. طبق معمول باید چای را درست میکرد. پیش از صبحانه کاری نمیکرد. اما تصمیمی دیگری گرفت تلفن را برداشت و شماره های را گرفت زنگهای ابتدایی سپری شد بی آنکه مرد انتظار برداشته شدن تلفن را داشته باشد از حد متوسط زمان بیشتری سپری شد دوباره شماره را گرفت آنقدر زنگ خورد که صدای اشغالی آمد. لختی درنگ کرد و دوباره تلاش کرد ثانیه ها میگذشت و مرد نگرانتر میشد. ادامه داستان
نوشته شده توسط مصطفی در سه شنبه 85/11/17 و ساعت 2:41 عصر
نظرات دیگران()
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین نحمده و نعبده ربنا و رب الملکئه و المرسلین و السلام و صلواه الله علی اشرف النبیاء و مرسلین و آله به فکر برو: رو تخته ی مرده شور خونه خوابیدی دراز به دراز رو اون سنگ مرمرا (بهشت زهرا رو دیدی؟) مثل یک گوشت لخت، لختی چشات بستس یه هوله رو وسط دو تا پات انداختن آب رو بدنت میریزن جابجات میکنن! راستی مردی! راستی مردی؟ لیفارو باد میکنن تا کف صابون ازشون بزنه بیرون و رو بدنت بریزه! شانس بیاری بدنت سالم باشه چون کلی چش دارن میبیننت!بدنتو میچرخونن تا اونور بدنتم شسته شه. البته مواظبن هوله سرجاش باشه. دستات! دستات لخت با گشتاور زیاد پرت میشن. بوی مرده میاد! چقدر میشورنت! آهان اون صدری بود او کافوری اینم آب خالی. به هر هقتا نقطت کافور میزنن شاید به نوعی احترامت میکنن. وقتی رو پیشونیت میزنن! مادر جان! وقتشه! رو کفن میزارنت. لنگرو بستن شاید بدک نباشه ولی حالا دارن پیرهنو میبندند. شاید کلی کاغذ ماغذم پیشت بزارن. آخ که کاش یکی از این کاغذا رو قلبم حک شده بود! همه جا تاریک شد.گیر افتادی. میزارنت رو برانکارد اونور یکی آمادس. یک نور کمی میاد سری بزرگ میشه و دید میزنه وتایید میکنه دو باره سر کفنو میبندن. آخ راستی تو مردی؟ آخ راستی تو مردی!.... رو تخته ی مرده شور خونه یک گودی هست جنسش مرمره توش خوابیدی لخت و لخت! رو تخته ی مرده شور خونه... یا حسین (ع)
نوشته شده توسط مصطفی در شنبه 85/11/14 و ساعت 3:15 عصر
نظرات دیگران()
دولت قرار است فردا (چهارشنبه 6دی) در باره ی تغییر ساعت بانکها تصمیم بگیرد. نمایندگان مجلس امروز دو فوریت طرح تغییر ساعت بانکها را تصویب کردند با این ترتیب بزودی این مسئله در مجلس مطرح میشود. با این مجمل دولت مجبور به راستگرایی گردید. دولتی که پیس از این بانک پارسیان را میخواست له کند (از تغییرات هیات مدیره ی بانک پارسیان مطلع نگردیدم اگر کسی میداند به من بگوید) و از مسئله با دور زدن میگذشت. جالب نظرات دولت و مجلس در این باب بود: برادر الهام به تاثیر دیر شروع شدن بانکها بر ترافیک تهران و مشکلات برای کارکنان بانکها و مجلس به دلایلی مثل عدم تایید روان شدن ترافیک کلانشهرها و ... اشاره داشت. درست است هنوز دولت کاملا به راه راست نیامده است ولی این تاثیرات همه از تاثیر رای 24 آذر ملت و مشارکت است. اگر 24 آذر رای نمیدادیم اکنون اینجا هم نبودیم. امیدوارم بزودی مشکل احمدی نژاد و شهرداری بر سر مترو حل گردد. بشخصه شاهد بودم که ما توانستیم در یک مسئله از شهرداری یک نظامی به نتیجه برسیم اما حق خود را از دولت عدالت پرور (؟) نتوانستیم بگیریم...باید در صحنه بود این کار برای عید غدیر است پیوند زیر اندازه بزرگش است.
سلطنت از آن خداییست که در دل دانه را میداند. اسرار مومن و کافر را آگاه ات. سپاس بی پایان به بزرگی او، او را باد. بزرگی که بزگرت از آن سات که باطل را باقی گذارد! دردود بی پایان بر جانشینانش باد از خاتم با قائم (خدا در هویدا سازیش تعجیل فرماید)! تا کنون به شکم این رایانه ی رومیزی نگاه انداختید؟ بر روی قطعه اصلی این رایانه وسیله ای است به نام دیسک سخت (1) به ابعادی کوچکتر از یک موزاییک. در این دیسک اطلاعاتی 40، 80، 120 گیگا بیت (هر بیت 2 ارزشی و هر مگ 2 به نمای 30 میباشد) جا میگیرد. این حجم برابر صدها ساعت فیلم است. برابر هزاران ساعت موسیقی و ... . با علم فردای بشر این حجمها افزایش میابد. هم اکنون هم حجم برخی از دیسکهای سخت بیش از این مقدارهاست. این اطلاعات قابلیت بازیابی پس از پاک شدن را هم دارند. ما از دل ماده های که این قدرت اعجاب انگیز را دارند اطلاعات کاملی نداریم. اگر کسی بر ماده احاطه ی کامل داشته باشد مسلما بسیار بیشتر از این حجمها را میتواند بسازد. یک دیسک سخت با گنجایش 120 گیگ دیسک سختی با حجم دو و نیم ترا بیات (ترابایت 1024 برابر گیگا بایت) اندازه 20*14.5*25.75 سانتیمتر (تقریبا) وزن زیر 8 و نیم کیلوگرم
در نظر بگیرید یک دانه برنجی که در دست شماست چه مقدار اطلاعات در دل خود دارد؟ خدای که این دانه ی برنج کاهگل و گچ دیوار را آفریده و در آن اینمقدار گنجایش آفریده چرا این حجم از جاگیری اطلاعات را در آن آفریده؟ ممکن است آن خدا این حجم وسیع اطلاعت را خالی گذارد و از معرفت خود چیزی در آنها نریزد؟(خدا اینهمه گنجایش بیافریند آنوقت با توجه به فضل خود و حکمت خود بی استفاده گذارد؟) شاید روزی توانستیم این اطلاعات را رمزگشایی (2) آنروز کسی چه میداند شاید نوشته شد باشد.«بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین». این جاگیری اطلاعات نشان دهنده ی این است که اگر ثبات خوبی باشد میتواند تمام اطلاعات جهان از آغاز تا پایان را برروی ماده ثبت کرد و روزی آنرا خواند. اگر ماده های که از خود ارزشی ندارند اینگونه چر از معفت و گنجایش هستند، انسان که خلیفة الله فی الارض است، انسانی که خدایش به خود بر آفرینش انسان آفرین گفت، انسانی که روحی بزرگتر از ماده ی خود دارد، چه گنجایشی دارد؟ چه حجمی از اطلاعات در او است؟ من عرف نفسه فقد عرف ربه حجم وسیعی از علم انسان (3) یا تقریبا همه ی آن در اینترنت نگهداری میشود. اینترنت کجاست؟ این اطلاعات در اصل برروی حافظه های در رایانه ای نگهداری میشوند و ما از آن رایانه ها آنها را برمیداریم. کل اینترنت در برروی چند متر مکعب ماده جا میشود؟ چند درصد کل این اطلاعات علم (علم دسته اول نه تکراری) و چند درصد آن فیلم عکس آهنگ و ... غیر علمیست؟ خانه ی ما یا خانه ی ما به اشافه چند خانه ی مجاور یا فوق کوچه یا خیابان ما برای ثبت کل این اطلاعات کافیست. کوچه ای برابر کل علم ما!(4) محله ی ما منطقه ی ما شهر ما تموم شد؟ نه استان کشور قاره و زمین ما. این همه گنجایش اطلاعاتی که هزاران و میلیونها و بلکه بیشتر از حجم دانش ماست با چه پر شده؟ مگر این خدا چقدر عظیم است؟ خورشید! خورشید برابرها برابر از زمین بزرگتر است! بگذارید ادامه ندهم تا دچار سر گیجه نشویم به منظومه شمسی کهکشانها ستارگان خوشه ها و و و و و و و و و و و نپردازم. خدای من چیم؟ برخیها: یادت باشه - دفعه دیگه که رفتی پیش رییست چاپلوسی - اون خیلی ریز و خرد است!(5) http://blogerashegh.persiangig.com/Flash/allah%20akbar.swf
1-hard disc 2-encoding 3-منابع علمی دو دسته اند نخستین و دومی. علمی که برای بار اول چاپ میشود در مجله چاپ میشود اکثر مجلات در دنیای اینترنت نگهداری میشوند 4- هفت شهر عشق را عطار گشت و ما اندر خم یک کوچه ایم 5-عنوان مطلب را با جاگذاری هر حرف لاتین با معادلش در صفحه ی کلید معمولی پیدا کنید (مثال d=ی)
نوشته شده توسط مصطفی در دوشنبه 85/9/20 و ساعت 1:30 عصر
نظرات دیگران()
نوشته شده توسط مصطفی در دوشنبه 86/1/13 و ساعت 10:38 عصر
